۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

سایت حکیمیه

یک جوری آدرس می دهم که همه یاد بگیرید ممکن است در آینده به دردتان بخورد؛ شهرک غرب، «روبروی مجتمع تجاری میلاد نور!»؛ کتابخانه مسجد جامع. ترم اول که در اینجا  قبول شده بودم، تحت تاثیر جوزدگی آنی که هر از گاهی سراغم می آید، رفتم تا در این کتابخانه ثبت نام کنم، به نظرم از هر جهت عالی بود هم امکاناتش کامل و متناسب بود، هم کیفیت درک و شعور اعضایش که باعث سکوت محض در محیط می شد و هم نزدیکی آن به خانه و دانشکده که از همه مهمتر بود، طوری که خیلی اوقات پیاده و خوش خوشان این مسیرها را طی می کردم. روز دوم چون یکی از شرایط صوری این کتابخانه انجام کارهای تحقیقاتی بود یکی از متصدیان آنجا یک ساعتی با من راجع به آن صحبت کرد، نکته جالبی که در این مذاکرات به سمع و نظر  رسید این بود که نود درصد مشترکان حقوق اینجا فارق التحصیلان و دانشجویان حقوق تهران شمال هستند و حدودا تعدادشان به دویست نفر می رسد! از اینکه یکی دیگر از شرایط ثبت نام در این کتابخانه سکونت در شهرک غرب و حوالی آن بود می شد حدس زد که اغلب به خاطر نزدیکی تهران شمال به خانه خود آن را به واحدهای دیگر تهران مثل جنوب و مرکز ترجیح داده اند. بعدا متصدی گرامی ما را با چند تن از فارق التحصیلان و بچه محل هایمان آشنا کرد که در حال آماده سازی خود برای آزمون کانون و ارشد بودند که همانجا و از طریق ایشان اغلب اساتید را ندیده شناختم.

 الان که بیشتر با دانشجویان و اساتید اینجا آشنا شدم خودم نیز عمق قضیه را بیشتر احساس کردم و الان تعداد زیادی از دانشجویان را می شناسم که ساکن شهرک غرب یا حوالی آن مثل سعادت آباد و جنت آباد و غیره هستند، یکی از دوستان که خانه شان در خیابان شفق است می گفت چه قدر تلاش و خودکشی کرده است تا در آزمون، «اینجا» قبول شود، بعضی دیگر که اهل شهرستان هستند آمده اند و در این اطراف پول داده اند و خانه تهیه کرده اند، رفت و آمد دخترها همیشه دغدغه اساسی خانواده هایشان را تشکیل می دهد، هرچه قدر این رفت و آمد راحت تر و مطمئن تر صورت بگیرد آنها هم خیالشان آسوده تر است به همین خاطر «اینجا» بودن برای آنها هم اهمیت دارد، بعضی از اساتید همین اطراف زندگی می کنند. حتی کسانی هم که این حوالی زندگی نمی کنند از اینکه به اینجا رفت و آمد می کنند راضی هستند و با وجود شاهراه های بزرگی مثل اتوبان همت، شیخ فضل الله، چمران، نیایش و یادگار امام که شهرک را محصور و طریق رسیدن به آن را سهل و آسان کرده مشکلی در رفت و آمد به دانشکده ندارند.

از همه مهمتر دانشگاه دبستان نیست سر صبح بیائی و ظهر تعطیل شوی، ممکن است مجبور شوی طوری انتخاب واحد کنی که صبح یک کلاس داشته باشی و عصر کلاسی دیگر و چند ساعت مابین را به کارها  و کلاسهای خارج از دانشکده بپردازی، یا حتی بعضی روزها فقط یک کلاس داشته باشی، یا گاهی اوقات اساتید کلاسهای فوق العاده و خارج از برنامه تشکیل می دهند، به همین خاطر باید دانشگاه در دسترس اکثر قریب به اتفاق دانشجویان و حتی اساتید باشد تا مشکلی برای حضور در کلاسها نداشته باشند و خللی در سیر علمی و مسیر یادگیری آنها ایجاد نشود.

 از اوائل ترم پیش پچ پچ ها برای انتقال دانشکده به حکیمیه و شرقی ترین نقطه تهران شروع شد، هرکس چیزی می گفت؛ بعضی می گفتند؛ سال بعد دانشکده به آنجا منتقل می شود، عده ای می گفتند؛ عمرا حالا حالاها آنجا ساخته شود، یکی از اساتید می گفت اینجا را فروخته اند، بعضی هم می گفتند که رشته های دیگر علوم انسانی قرار است به آنجا منتقل شوند و اینجا می شود دانشکده حقوق. نمی دانم وقتی موضوع به این مهمی پیش روست چرا خبر رسانی درستی در این زمینه صورت نمی گیرد، بلاخره اگر خبر ناراحت کننده ی انتقال صحت داشته باشد و واحد تهران شمال به شرق! نقل مکان کند، برنامه خیلی از دانشجوها و اساتید ممکن است تغییر کند، از اینجا تا آنجا با ماشین های تو راهی با احتساب ترافیک تهران حدود 2 ساعت مسافت است یعنی وقتی بیش از مسیر تهران تا شهر های مجاوری مثل قم را از شما تلف می کند. بعضی  باید به فکر خرید ماشین و شاید عده ای انتقال منزل به مرز حاشیه تهران شوند!        

نمی دانم چه تدبیری است که مسئولان دانشگاه آزاد  نقطه ای بی مسمّی از تهران را برای راه اندازی دانشگاه تهران شمال در نظر گرفته اند و نیز نمی دانم که آیا در دفترچه کنکور سال هشتاد و نه این تغییر آدرس را برای ورودی های سال آینده قید کرده اند تا از سردرگمی آنها هم جلوگیری کنند یا همچنان بی خیال هستند؟! فقط می دانم که اغلب کسانی که به نحوی با این دانشکده سر و کار دارند به شدت ناراضی و نگران این موضوع هستند و خیلی به جا و ضروری است که افراد مسئول و مطلع در این مورد اطلاع رسانی بهتر و امیدوار کننده تری نسبت به قبل داشته باشند، بلاخره امثال ما که ورودی های قدیم هستیم علاوه بر گرفتاری های فوق الذکر، حق و حقوقی نیز نسبت به آن داریم.

۶۷ نظر:

  1. بنده نیز این خبر بسیار غم انگیز شنیدم اکه اینجوری بشه که من یکی دیگه دانشگاه نمیرم

    پاسخحذف
  2. اووووووووووووووه حالا چرا حکیمیه خیلی دوره اینججانب هم از معترضان این قضیه هستم.

    پاسخحذف
  3. يكي از افتخارات اين دانشكده بي برنامگي اون در همه چيز بوده و هست(!) پس جاي تعجب نداره سياوش جان زياد خودشو ناراحت نكن برادر (!) ماشا الله جماعت مايه دار اين دانشگاه كم نيستن من و تو كه با خط 11 و چهار پا (!) رفت و آمد ميكنيم بايد فكري به حال خودمان كنيم! در مورد دغدغه پدر مادر هاي عزيز هم از رفت و آمد دخترانشون به دانشگاه خيالت راحت باشه (!) گفتم كه جنس ضعيف من و تو هستيم اين جنس قوي انصافا خوب بلده گليم خودشو از آب بيرون بكشه ! تو فكر خودت باش كلاهتو باد نبره ! فكر نكنم 2ساعت تو راه بودن در مسير كسب علم (!) در برابر اين مسير هاي دانشگاه فعلي ما كه همش به فرحزاد ختم ميشه ( اونم با دوستان رنگا رنگ ) براي اين عزيزان چيز زيادي باشه (!)

    ای مایه ی افسردگی ای محنت گاه / ای دکه ی پولدونــی ای دانشگـــاه(!)

    از جیب محصـلان خـود مـی کاهی/ بر شهریه های خویش می افزایی

    ای اول تــرم تــو همیشه جـــانکاه/ بس پــــول سرازیر به جیبت آنگاه

    ای فیـش امـور مـالیت طول و دراز/ای شهریه هـــات دائما رو به فراز

    بد بخت شدم در آمد از تو پــــــدرم/گــــــور پدر لیسانس ، من در بدرم

    ای جـــــــز جـــــگر زنند استــــادانت / ای گـــــور به گــــور شوند همکارانت

    طــــــاعون و وبـــــــا و آبله گــــــــیرند/ از سرخک و از حصبه و اسهـــــال بمیرند

    پاسخحذف
  4. اتلاف وقت داره!!!
    به هیچ وجه موجه نیست.

    پاسخحذف
  5. جناب تفرشی بازهم تشریف نمی آورند؟!؟!؟!؟
    باکلی ذوق وشوق سرکلاس نشستیم وبازهم با آقای دارائی مواجه شدیم.

    پاسخحذف
  6. سلام... حكيميه ... باز رشته ي فلسفه را به حكيميه منتقل كنند يك چيزي! باز فلسفه و حكمت تناسبي دارند!
    غزل سراي معاصر جناب محمد علي بهمني در شعري مي فرمايند:
    اين فلق است يا شفق؟ مغرب و مشرقم بگو!
    من به كجا رسيده ام؟! جان دقايقم بگو

    حال قضيه ماست كه تهران شمالمان در شرق است! البته اگر خوب نگاه كني مي بيني الان هم در غرب است !

    بد هم نيست البته ! براي حقوقدانان آينده كه تحقيقاتي ميداني در ساعات خالي شان در خاك سفيد كه تقريبآ نزديك به اين مكان شريف( حكيميه ) است داشته باشند!

    ولي از شوخي بگذريم براي ما شرق نشينان حكيميه بد نيست با اينكه از ما بسيار شرق تر است اما شرف دارد به راه جان فرسا تا غرب تهران! شما هم مي توانيد ترك تحصيل بفرماييد ! بنده 3 سال جان كنده ام و از اين سر شهر به آن سرش كلاج و ترمز گرفته ام حالا نوبت شماست!

    راستي من در اين قضيه ي جناب تفرشي مانده ام! خودشان مي دانند كه نمي آيند. بچه ها هم مي دانند. مسئولين دانشكده هم مي داند اما باز هر ترم نامشان در ليست است! انگار فقط به اعتبار ايشان كلاس ها را پر مي كنند ! جالب اينجاست بسياري از دوستان باعلم به نيامدن ايشان باز درس برداشتند! يكي مي گفت حالا ما بر مي داريم يك وقت ديدي اومد!

    پاسخحذف
  7. يادش به خير تجارت يكمان با نابغه ي دوران استاد اساتيد دكتر بي نظير جناب آقاي ... بود.

    دوست ندارم در اين جور موارد اسم كسي را بياورم... حيف!

    همين قدر بگويم كه قسم مي خورم در طول ترم يك سوال هم جواب نداد ! چترش هم بر ماشين بچه ها پهن بود و هر روز از اين و آن مي خواست تا او را به اين سو و آْن سوي شهر ببرند
    2 بار هم چترش را بر ما فكند ... بار سوم كه به شيشه ماشين زد و پرسيد مسيرت كجاست؟ گفتم: من؟! هيچ جا ! مي خوام تو ماشين بخوابم!

    ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه داد مي زد بجنبيد بايد برم دادگاه پرونده دارم! ملت معطلند!

    يكبار يكي از بچه ها كه وظيفه خطير رساندش را بر عهده داشت به سبب حرافي ايشان تصادف كرد! اين آقا هم پياده شده بود و داد زده بود . تو مقصري ! من سرم توي قانونه!
    آن طرف مقابل هم حسابي خيلي خيلي زياد از خجالتش درآمده بود !!!!

    پاسخحذف
  8. در حقوق تجارت هيچ كس دكتر عليرضا مسعودي نمي شود. واقعآ عالي درس مي دهند...

    پاسخحذف
  9. hamin chand ruz pish yeki az dustanam az aghaye zeyghami soal kard ke vaghan terme dige mirim hakimiye?
    javab dadan
    na baba
    deletun khosheha
    hala halaha nemirim

    پاسخحذف
  10. همه چی مثله اینکه توی دانشکده ما مبهمه
    اون از قضیه حکیمیه معلوم نیست می ریم یا نمی ریم.
    اینم از قضیه استاد مسعودی تفرشی که معلوم نیست می آد یا نمی آد.

    پاسخحذف
  11. اگر برود این ترم نمی رود ترم آتی هم نمی رود ترم دیگرش میرود یعنی دو سال دیگر واحتمالا برخی که ازاین موضوع ناراحتند دیگرتاآن موقع فارغ التحصیل شده اند.
    ستاد روحیه دهی به دانشجویان معترض.

    پاسخحذف
  12. در حقوق تجارت هيچ كس دكتر بابک مسعودي تفرشی نمي شود. واقعآ عالي درس مي دهند…

    پاسخحذف
  13. ايشان هم خيلي خوب هستند . من با ايشان تجارت دو را داشتم و بعد 3 و4 را با جناب مسعودي برداشتم و سر كلاس دكتر مسعودي بهتر متوجه مي شدم. و الا ايشان هم بسيار بسيار خوب هستند . احساس مي كنم بيان دكتر مسعودي ساده تر و قابل فهم تر است.

    پاسخحذف
  14. راستي سياوش خان يك پيشنهاد دارم... در مورد درس مقدمه علم حقوق و اساتيدش اگر وقت كردي مطلبي بنويس .

    پاسخحذف
  15. میگما ! فارق از این بحثا، باز هم اینجا یک فرحزادی،زاپاتایی، گلستانی،میلاد نوری، چیزی دارد، ولی به قول علما آنجا چه دارد!!

    پاسخحذف
  16. سلام،
    حیف که در اقلیتی و اغلب بچه ها دوست دارن اینجا باشن، مولانا هم می گوید: هین رو به شفق آر اگر طایر روزی/ کز سوی شفق چون نفس صبح دمیدیم... والا پیشنهاد میدادم دانشکده دو شقه بشه! یکی غرب، یکی شرق؛ ساقيان بر ميسره خنياگران بر ميمنه D:

    اتفاقا من هم این ترم با آقای تفرشی تجارت 3را برداشته بودم ! تا الان هم که حمید این خبر را داد نمی دانستم این ترم هم ایشان نمی آید! اگر قبلا خبر داده بودند من قطعا با آقای علیرضا مسعودی کلاس بر می داشتم، احتمالا رکب خوردیم

    پاسخحذف
  17. استاد ما دکتر واحدی بود چند جا قبلا راجع به ایشان مطلب نوشته ام، یادش بخیر حدود هشتاد نفر از ورودی های ما را رسما انداخت! چهارده ای هم که به من داد با اینکه کمترین نمره آن ترمم بود ولی در عوض یکی از شیرین ترینها بود!!!

    پاسخحذف
  18. من شنیدم آقای تفرشی فقط کلاسای بعدساعت12رو می روند سرکلاس.شیفت صبحودارائی می ره.

    پاسخحذف
  19. ایشاالله نمیریم و می آد

    پاسخحذف
  20. سلام. من هم با ماندن در اينجا موافقم! درست است كه مسيرم دور است. اما حداقل اين دور و بر غذاي خوب پيدا مي شود كه از همه چيز مهم تر است! ماشاالله حكيميه بيابان است!
    و براي يك نهار به درد بخور بايد حداقل تا فلكه اول تهرانپارس بروي

    پاسخحذف
  21. سلام. براي ما هم دقيقآ همين اتفاق افتاد... بنده 5/13 شدم! البته اصلآ شيرين نبود چون حداقل 18 مي شدم!
    اما بد نيست در مورد اين درس مبحثي را باز كني چون مطمئنم بچه ها حرف هايي شنيدني دارند !

    پاسخحذف
  22. به قول استاد اساتید قائم مقام استاد بین الملل:(چلوکباب بده بخوره!!!!):D

    پاسخحذف
  23. جدای از انتقال و ادامه ی کارشناسیمان مسائل بعد از آن است. منظورم کارهای انشا الله بعد از پایان کارشناسی است.کارهای اداری و کاغذ بازی ها و به قول سعید هم که از ویژگی های این دانشکده برنامه ریزی بسیار دقیق آن است.ترم پیش هم که خانم پاکزاد که بعداز 2 جلسه آمدند می فرمودند که من به دانشکده اطلاع داده بودم که نمی ایم ولی آنها به دانشجویان نگفتند!!!!(2هفته 7:40 چی کشیدیم)این ترم هم سازمانها با استاد صدیق برداشتم روی برد و پرینت بعضی از دوستان نام شخص دیگری خورده است؟!!!

    پاسخحذف
  24. وااا یعنی چی چلوکباب بده بخوره ایشون می گن؟؟!!!!!

    تقاضا می شود بررسی استادها فتح الله رحیمی و ایرج سعید وزیری هم داشته باشید.

    پاسخحذف
  25. در مورد ایشون اینجا اینجا و اینجا مطلب نوشتم الان کمی به آنها نقد دارم ولی دیگه هیچ چیز بیشتری جز همینها از آقای واحدی و درس مقدمه یادم نمیاد، نمیدونم چی بنویسم :(

    پاسخحذف
  26. راستی آقای تفرشی بلاخره آمدند، کلاس ما تشکیل شد :) اگر وقت و تایمم بخورد کلاس از درست رفته ترم پیش را هم این ترم با ایشان جبران می کنم

    پاسخحذف
  27. راجع به آقای رحیمی اگر شد می نویسم ولی آقای وزیری را اصلا نمی شناسم

    پاسخحذف
  28. من تجارت 4باایشان دارم ولی جناب دارائی آمدند.سیاوش خان شما چه تایمی وروزی باهاشون داری؟

    پاسخحذف
  29. سیاوش خان پیشنهادمی کنم دررابطه بامشاغل حقوقی مختلف ووسعت کارشون توضیحی بدهیدودوستانی که اطلاعاته کامل تری دارندبیایندتکمیل کنند.
    ایده خوبی است.با موضوعه وبلاگ هم تناسب داردوالبته به درد بخورهم می تونه باشه برای مراجعه کنندگان.

    پاسخحذف
  30. khanome golnaar goyi ba ostade azize ma ashnayi nadarand khanom man be shoma jedan chelokababhaye ishan ra pishnahad mikonam albate be sarfe b bmw 90 nadashtid patrolam kefayat mikone !!!!!!!!!!!! dar zemn bedinvasile shadmani khod ra az ghadam ranje nemodane ostad tafreshi elam midaram ke ma ra az daste asatide tahmiliye daneshgah nejat dadand ....

    پاسخحذف
  31. می خواهم درکلاسهای تجارت3استاد تفرشی شرکت کنم تاترم قبل که نبودند جبران شود.از استاد معزز که چیزی دستگیرمان نشد.کسی می داند درکدام کلاس تجارت 3 ایشون قطعا تشریف می آورند (ساعت کلاس و روز تشکیل کلاس)و عضو علی البدلی درآن کلاس درکارنیست؟؟؟

    پاسخحذف
  32. آره پاترول و بی ام خیلی باحال بود.:D

    پاسخحذف
  33. وبلاگ حکیمیه نمی دونم چه فرقی با جای فعلی داره
    اما حتما با توجه به وسعت فضا باید امکاناتی رو اضافه کنند

    1.استخدام افراد دارای مدرک دکترا در رشته کار درمانی و باز کردن توانبخشی برای کمک رساندن به معلولان طالب علم
    خودم شخصا چند تا مانیتور و case رو به یاد دارم که در راستای کمک به دوستان کم توان به امر خیر رهنمون شدند و دوست کم توان . پر توان شد ( طفلی انگیزه میخواسته)

    2.تاسیس موسسه اموزش رانندگی (برای بانوان و تا حدی برادران و برخی از معلمان)

    3.تاسیس پیست رالی (هم برای بانوان هم برادران)طفلی ها خ شفق و با فجر یکم را با پیست اشتباه گرفته اند.

    4.تاسیس یک عطاری و چایخانه در کنار هم برای تسریع در امور اداری زیرا کارمندان نیاز شدیدی به انواع جوشانده برای ارامش اعصاب دارند .بینوایان تا دانشجو می بینند اماده ی شلیک می شوند .

    5.نصب چندین تلوزیون برای مشاهده اقای ضیغمی از برنامه باز هم به خانه بر میگردیم.در دانش که تشریف ندارند.

    6.اختصاص مکانی به انجمن معلولان

    7.نصب اسپیلیت در حراست بانوان که در سرما و گرما کمتر گیر بیخود بدهند
    طفلی ها در هوای سرد برای گرم کردن خودشان همش به دانش دوستان گیر های عمیقی می دهند تا شاید از راه چانه زدن و فعالیت کردن گرم شوند

    8.احداث خوابگاه موقتی تا دوستان فرهنگ استفاده از نماز خانه را فرا گیرند

    9.احداث حمام برای کسانی که به علت کار زیاد زمان استحمام در منزل را ندارند( مخصوصا افراد شاغل در بوفه و اشپزشان و افراد شاغل در کپی)

    پاسخحذف
  34. سلام حمید جان
    شنبه 2تا کلاس تجارت سه دارند که هر دو تشکیل شد، تازه امروز کلاس تجارت 2ایشان هم خیلی با صفا بود...
    راجع به پیشنهادتم چشم، ایشاالله سر فرصت
    در ضمن من قبلا اعلام آمادگی کردم که اگر دوستان متن مرتبطی داشتند می توانند برای من ارسال کنند تا من روی وبلاگ بگذارم

    پاسخحذف
  35. ممنون سیاوش عزیز.

    پاسخحذف
  36. مگر سرکلاس تجارت 2 چه خبربود که باصفابود ممنون می شم اگه فرصت کردی شرح ما وقع کنی.

    پاسخحذف
  37. امروز هوا تمیز و بارونی بود، استاد هم خیلی سر و حال بود، دست کرد توی جیبش و یکی از پسرها رو فرستاد تا بره یک کیلو تخمه به علاوه کمی چیپس و پفک بگیره، جات خالی میز و صندلی ها رو گوشه کلاس روی هم چیدیم و نشستیم وسط کلاس به بگو بخند، استاد کلی از خاطرات اسفار خارجه، زنهای چشم آبی سوئیس و کافه های شانزالیزه برامون تعریف کرد، بعد قرار شد هرکس یک جک تمیز و باحال تعریف کنه و استاد به ازای هر درجه ای که ما میترکیم به اون مثبت بده، هر مثبت هم 1 نمره ، من با یه دختری کل داشتم ولی اون تونست 18نمره از امتحان پایان ترمش رو بگیره در حالی که من فقط 10نمره نصیبم شد! خیلی روز باصفائی بود حمید جان، چون کلاس موقع اذان تموم می شد، همونجا آّب آوردن وضو گرفتیم و یه نماز جماعت توپ به امامت استاد هم زدیم به رگمون یکی از دخترها هم که نمیتونست نماز بخونه وایساد تکبیر گفت بعد از نماز هم یه چند دقیقه ای استاد برامون احکام گفت،... حالا قراره جلسه بعد یه گل کوچیکم وسط کلاس بزنیم، تو هم بیا خیلی کلاس باصفائیه

    پاسخحذف
  38. باور نمی کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    بااین اوصاف اصلا درس نخوندید دیگه
    مردم ازخنده

    پاسخحذف
  39. چقدر زیبا.واقعا عجیبه.پس هرموقع بازم ازاین اتفاقا افتاد بیایید بنویسید اینجا ماهم بخونیم.
    حیف من تجارتامو همه رو پاس کردم ودیگه نمی تونم خنده بازار رو شاهد باشم.

    پاسخحذف
  40. Bebinam inam az an dastanhaye takhayoli bood akhe az ostad tafreshi kheyli baeed ast.va hich vaght ma ke bahash kelas dashtim az in karha nemikardand.

    پاسخحذف
  41. سوالات ارشد حقوق سال 89 سر بزنید ونظر بدهید

    پاسخحذف
  42. همش از بالاها نگید یکم هم از پایین شهر صحبت کنید باتشکر

    پاسخحذف
  43. نميگي يكي اينو ميخونه بد آموزي داره (!) حالا بيبن ميتوني اون گل كوچيكو لغوش كني تماشاچي اينا آوريدم ميخوايم بتركونيم فقط من به علت اضافه وزنم دروازه واميستم نظت چيه ؟

    پاسخحذف
  44. منم بازی
    نظرتون در مورد زمین بازی چیه؟
    من سه تا پیشنهاد دارم
    1.دفتر دکتر ضیغمی
    2.دفتر مشترک معلم ها
    3.کتابخانه

    پاسخحذف
  45. سلام. ديروز يكي از اساتيد محترم فرمودند": اين دو صفحه را بخوانيد هفته ي (( قبل)) مي پرسم اگر اشكال داشتيد !!!

    تازه فرمودند : بيع معاطات يعني همين كاري كه دم (((كيوكس)) روزنامه فروشي مي كنيد!!!!
    همان كيوسك خودمان !

    پاسخحذف
  46. jenab hormazd man ye soale takhasosi daram avale esme in ostade gerami chiye ? v ke nist ? rasti jenab siyavash shoma karbaran ro alem be vaze takhayole khod bokonid ke be ostad tafreshi maznon nashan dge!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  47. باشه سعید جون، سعی ام رو میکنم، ولی اگه میخوای گوشتای اضافیت آب بشه، باید تو گود بازی کنی! البته اگه تیمتون نشتی داشته باشه دروازه بان هم مجبوره عرق بریزه ;) این جاها رو هم که پرنیان پیشنهاد داده بد نیست ولی قبلش نیاز به یکمی رایزنی داره

    پاسخحذف
  48. عالم به وضع ! یاد کلاس تا خرخره طالب علم اصول فقه دکتر شهبازی افتادم! بعدا باید یه چیزی هم در مورد تاثیر تدریس اساتید در تکلم دانشجویان بنویسم، به قول دکتر خوب میره!

    پاسخحذف
  49. نه خير آن استاد عزيز جناب (و) نيست. گناه دارد بنده ي خدا محض خنده قضيه را اينجا نوشتم اما نبايد اسم آورد.

    پاسخحذف
  50. يكي از دختراي دانشگاه۱۴ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲:۱۰

    دوست عزيز ميشه راجع به استاد علي اكبري مطلب بنويسي؟ آخه من عاشقشم
    يعني همه دختراي دانشگاه عاشقشن ولي پسرا نه، چون اكثرأ بهشون حسادت ميكنن! از همه اساتيد با كلاس تره (قبول كنيد كه حتي از دكتر رحيمي خجسته! البته من براي ايشان هم احترام خاصي قائلم)

    پاسخحذف
  51. bande bayad feshorde benevisam avalan ke ma be onvane shagbar hagh ostad bayad hadeaghal ye chizimon shabihe ostad bashe ya na ?badesham mosh bokhore in yeki az dokhtaraye daneshgaho ke ... kheyli balast akhe dge ostadhesadat dare garche ostade khobiye ama dge brad pit nist ke behesh pesara hesadat konan ke akhe baba kotah biyayn ye kam !~!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  52. man aslan azash khosham nemiad
    vaghti miri bahash sohbat koni
    masalan rajebe jabeja kardane saate classat engar dare behet be cheshme ye mojude chandesh avar negah mikone.na tanha ba man ba kheiliha didam injurie

    پاسخحذف
  53. emruz classe ostad ghaem magham kheili bahal bud
    taze fahmidam bachehaye vorudiye emsalam bahalana
    kheili dust dashtam tarif konam chi shod heyf ke enghadr kalamati ke ostad be kard bord zesht bud ke rum nemishe begam.

    پاسخحذف
  54. من هم از ايشان خوشم مي آيد. استاد مدني 4 ما بودند و من خيلي راضي بودم. البته جزوه مي گفتند و من اين روش را اصلآ قبول ندارم اما توضيحتشان خوب بود و بر خورد خوبي هم با دانشجويان داشتند ، به سوالات هم خيلي با حوصله پاسخ مي دادند. كلاسشان خشك نبود. نمرات خوبي هم دادند.

    پاسخحذف
  55. سلام سیاوش خوبی؟
    من فعلا اینجا نقل مکان کردم تا دیگه صاحب خونه چی بخواد ;)
    در مورد انتقال دانشگاه هم اون موقع که ترم 4 بودم سر کلاس استاد رفیعی مطرح شد جزای اختصاصی یک هنوز خبری نیست فکر کنم تا دکترای تو هم خبری نباشه ولی کلا انتقاداتت بجاست در مورد علی اکبری هم که صحبت میشه من نمی تونم خودمو کنترل کنم و فقط می تونم بگم که خدایی بود در قالب انسان که اومد مدنی 4 رو درس داد loool
    see you

    پاسخحذف
  56. امروز يك فيلم مستند تهيه شد از كلاس سازمان هاي بين الملل دكتر قائم مقام فراهاني! هر كي گيرش آورد به ما هم بده فكر كنم فيلم جامعي شده باشه

    پاسخحذف
  57. زنده باد دكتر قائم مقام...

    پاسخحذف
  58. يكي از دختراي دانشگاه۱۶ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۴۹

    آقاي بي نام ( كه مطمئنم آقايي نه خانم) مثل اينكه اين علي اكبري بد جور ضايعت كرده كه انقدر دلت پره ازش!!!!!

    پاسخحذف
  59. سرور ارجمند جناب آقاي سياوش
    ميديريت محترم وبلاگ راديكال (!) حقوق تهران شمال
    سلام عليكم
    احتراما ضمن تبريك پيشا پيش عيد نوروز خدمت شما و همه كاربران گراميتان بنده بعد از مدت ها به روز شدم ( اونم چه به روزي! ) و خواستم بگم كه شما از وقتي اين وبلاگت رو زدي تا حالا در مورد سلف و غذاي دانشگاه چيزي ننوشتي به نظرم خالي از لطف نيست اگر يك نگاهي هرچند گذرا به اين مقوله بسيار مهم (!) بياندازي . با احترام مجدد

    پاسخحذف
  60. khanom shoma ba 3 cheraghe ghermez sokhtid chon man az ishon 20 gereftam bahashonam moshkeli nadashtam ehteramam ghaelam montaha shoma dochare tavarome rage gheyrat o mohebat shodi .arz kardam dar comente ghabli ishon harchand besyar ghabele ehteram dge be darajeye hasad varzi nael nashodand tavasote zokore uni . shoma khonsardito hefz kon be ghole jenab siyavash bebin chi migam(in zirnevis farsiye onzor ela ma ghalastha) chekar be dokhtaro pesar bodaNE man dari !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ye kam fekr kon shayad sare kelase elvis prisli bodi ba ostad eshtebash migiri !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  61. گرچه جناب مدیر عالم به وضع وبلاگشان هستند ولی بد نیست یک پست جدید بگذارند مردیم از بس سایت حکیمیه رو خوندیم.
    آقا به روز کن.ممنون وباتشکر.

    پاسخحذف
  62. آخه من نمی دونم اینم جا بود انتخاب کردن؟!
    همش باید تو راه رفت و برگشت باشیم... به جای اسم تهران شمال (حکیمیه) میزاشتین حوالی تهران!!

    پاسخحذف
  63. بنده که از ماشین و راندن گریزان بودم مجبورم گریزان نباشم در صورت تغییرمکان دانشکده عزیزمان!!
    خدارحم کند.

    پاسخحذف
  64. امروز چشمم به جمال (؟!) سایت نیمه کارۀ حکیمیه روشن شد. غصه ام گرفت. خدا کندتا از درس فارغ نشدم، از ساختنش فارغ نشن. (کاش مامان اونی که همچین تصمیمی گرفته هم فارغ نمی شد). ولی از حالا دلم به حال استادای بیچاره ای می سوزه که باید سال های سال رنج سفر هر روزه در ترافیک صبح و عصر بزرگراه صدر را تحمل کنن، ما دانشجوها که بالأخره موقتیم.
    راستی جناب سیاوش خان، کم کار شدی داداش، کجا سرت گرمه؟!!!

    پاسخحذف
  65. یه سر دارم با هزار سودا! شما هم کم پیدا شدی!؟

    پاسخحذف
  66. be nazre man ke hakime khili jaie bahlieee onaie ke nmitonan ta hakimihe rannadegi konan behtar beshinan khone ashpazio konan va onaie ke ta falke aval mikhan beran ghaza bokhoran be mami joneshon begam vasashon ghaza bardree

    پاسخحذف