۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

بازارگرمی

چند نکته ی همینجوری و یادگاری از ترم پیش :

1) آقای شهبازی در اولین حضورش در کلاس خیلی گیرا و جذاب از تمام آنچه باید می گفت؛ گفت و خنداند و انگیزه داد اما مابین این گفتنیها در فحوای کلام، خیلی زیرکانه به چیزی اشاره کرد که نشان می داد او هم مانند باقی اساتید دانشگاه است، البته ممکن است من اشتباه کنم، شاید بگوئید برداشت تو اشتباه بوده حق هم دارید چون وقتی ایشان شماره ی تلفن موسسه حقوقی خود را بهمان تعارف می کرد اصلا حرفی از پول نزد، خیلی هم تاکید کرد که من بابت مشاوره از هیچ کس پول نمیگرم، واقعا هم نمی گیرد او از این جهت برعکس بقیه است برای پول حرص نمی زند اما قطعا از پول هم بدش نمی آید، راستش من از این شماره دادن و تعریف و تمجید از موسسه احساس کردم هدفی غیر از خیرخواهی هم وجود دارد نه اینکه خیرخواهی نیست! این هم هست اما مخلوط است، ناخالصی دارد، البته این اشکال ندارد و من هم اصلا احساس بدی در این مورد نداشتم و ندارم اصولا بازارگرمی کار بدی نیست و قبحی ندارد حتی برای یک استاد دانشگاه، آمار دانشگاه های دیگر هم نشان می دهد هیچ ایرادی در صورت این مسئله وجود ندارد بلکه به علت فراوانی به مرور زمان تبدیل به چیزی به نام عرف هم  شده است! باز دست این استاد محبوب و گرامی درد نکن که به ازای مشاوره پولی دریافت نمی کند و فقط درصورت نیاز به وکیل، شما و آشنای شما را به زیر مجموعه ی خود ارجا می دهد این پاساژ علاءالدینی های نامرد که قبل از طی کردن مایه حاضر به چک کردن موبایل هم نیستند! چشم بسته می گویند چهل هزار تومان خرج دارد!

2) دوستی میگفت اساتیدی که زیاد به کار وکالت مشغول هستند خیلی حال و حوصله و اعصاب درست و حسابی ندارند، مخصوصا روزهائی که دادگاه دارند علی الخصوص تر هنگامی که دادگاه را هم به حریف واگذار می کنند، علت این هم که آقای مقیمی روزی  شاد و سرو حال هستند و روزی اخمو و بدعنق همین است، اما به نظر من دادگاه و پرونده و برد و باخت هیچ گاه نمی تواند ماهیت آدم ها را عوض کند چیزی که در اخلاق آقای مقیمی گاها مشاهده می شد تغییر در ماهیت رفتارهای ایشان بود، من در ذهنم همیشه زمزمه می کردم که آقای مقیمی یک آدم اطواری به تمام معناست یک روز شاد است یک روز اخمو یک روز به همه حال می دهد و روز دیگر حال همه را می گیرد یک ترم نمره بیست می دهد و ترم بعد به زور ده می شوی  امروز کلاسش هتل است و فردا پادگان! مدل شوخی های مقیمی را که دیده اید گاهی اگر دنگش بگیرد همه ی این شوخی ها را ترک می کند و بالای منبر نقش استاد اخلاق را بازی می کند...جلل خالق حقیقتا تا به حال استاد به این حد اطواری ندیده ام شاید مهمترین علت محبوبیت ایشان نزد خیلی از دانشجویان دانشکده هم همین  سردی و گرمی نه ببخشید داغی و یخی توأمان باشد، کسی چه می داند؟

3) بهترین جای ممکن برای اظهار فضل کلاس آقای دکتر بابک مسعودی تفرشی و بدترین جای ممکن برای اظهار فضل کلاس آقای دکتر محمد حسین شهبازی است، اگر نیاز به تشویق دارید تا می توانید در کلاس آقای تفرشی ابراز وجود کنید و سوالها و ایرادهای قلمبه بپرسید مطمئن باشید ایشان شما را به چشم بر هم نهادنی به عرش اعلی می برند. در مقابل  اگر نیاز به سرکوفت و خودکم بینی دارید  سوالهای قلمبه سلمبه و بیشتر از کوپن از آقای شهبازی بپرسید تا ببینید چطور به همان طرفة العین از عرش بر فرش فرود می آئید این نسخه فوق العاده مجرب است منتهی به علت بی حوصلگی نویسنده و خواننده از ذکر مثالها فاکتور می گیرم.

4) یادمه ترم اول یک مطلبی نوشتم و اونجا گفتم خانم مینا قریب خیلی زن تشریف دارن عطف به ایشون و اون نوشته خانم زیبا صادقی هم خیلی زن تشریف دارن!

پ.ن1: واضح است که این مطالب هیچ کدام نقد جامعی از اساتید به دست کسی نمی دهد، مثلا در مورد آقای مقیمی فقط به جنبه ی اخلاقی ایشان «اشاره ای» داشته ام، قبلا هم در مورد ایشان و جنبه های دیگر شخصیتی استاد مقیمی مطالبی نوشته ام یا اینکه اولین باری است که از جناب دکتر شهبازی ظاهرا انتقادی می کنم، چیزی که باعث شد من این مطلب را با تاخیر پای این نوشته بنویسم کامنت دوست خوبم هورمزد یعقوبی نژاد بود که در آن از آقای مقیمی تعریف کرده بود، هورمزد قبلا در مورد انتقاد من نسبت به دکتر صدیق هم صراحتا مخالفت کرده بود و خیلی جانانه از ایشان تعریف کرده بود قبل تر هم یکی از همکلاسی ها به نام "ناجی" نسبت به انتقاداتی که بچه ها در قسمت کامنت ها به یکی دیگر از اساتید کرده بودند خیلی معترض بود، راست هم می گفت، واقعیت این است که در مورد بعضی از ویژگیهای خوب یا بد اساتید اختلاف فاحشی بین دانشجوها وجود دارد مثلا ممکن است یک ویژگی خاص به نظر من وجه مثبت یک استاد باشد و در نظر دیگری وجه منفی، این طبیعی است، اختلاف سلیقه مسئله ای نیست که بتوان انکارش کرد علاوه بر این یکی از مسائلی که باعث توازن در زندگی اجتماعی انسانها می شود و آن را از یکنواختی و بی مزگی خارج می کند همین تفاوت در اخلاق و سبک و سیاق زندگی مردم است منتها من سعی می کنم اگر در مورد کسی صحبت می کنم و مطلبی درباره اش بازگو میکنم به آنچه که «هست» اشاره کنم و اصلا در مورد خوب بودن یا بد بودن آن حکم نکنم اگرچه گاهی نظر خودم را هم مجبور می شوم بنابر قاعده بگویم ولی نظر من فقط نظر شخصی من است، در مورد آقای مقیمی هم عرض کردم که ایشان با تمام انتقاداتی که بهشان می شود محبوب قشر کثیری از دانشجوها هستند از جمله خود من که قطعا اگر این ترم هم جزای 2را برمی داشتند با ایشان بر می داشتم دوستان دیگرم هم که حتی با «ده» نمره قبولی از ایشان گرفته بودند همین قصد را داشتند، و این نشان از ویژگیهای خوب ایشان در مقام یک استاد دارد، اما این را هم نمی توانیم منکر شویم که تغییر حال ناگهانی آقای مقیمی هم گاهی کار دست بعضی دانشجویان می دهد  تا جائی که بعضی را مجبور به حذف درس می کند... با این حال امکان اشتباه من هست ممکن است خود آقای مقیمی در مورد اخلاقشان یک ضابطه ی مشخص ترسیم کرده باشند که من در طول این دو ترم به چگونگی آنها پی نبرده باشم به همین دلیل بهترین کاری که در اینطور مواقع از دست دوستان بر می آید و جلوی حق کشی را می گیرد بیان کردن نظر شخصی خود در مورد هر مطلبی است که اینجا مورد بحث قرار می گیرد از هورمزد عزیز هم که هم وبلاگ خوبی دارد و هم نظرات متفاوتی می گذارد و از باقی دوستان و حتی کسانی که گهگاهی به اینجا سر می زنند و مطالب را می خوانند صمیمانه قدردانی می کنم

پ.ن2: این هم از کامنت هورمزد؛ اما مقیمی ! حرف ندارد! باور کن. من یک ترم با ایشان درس داشتم( جزای عمومی3) واقعآ عالی بود. جنبه و ا نعطاف بسیار زیادی هم داشتند به طوری که هر چه قدر و در هر سطح که بچه ها شوخی می کردند برای ایشان پذیرفتنی بود و نهایتآ جواب شوخی ها را با شوخی دیگری می دادند. این ترم هم اتفاقآ با آقای مقیمی درس برداشته ام .اصلآ نمی دانم چه طور است که شما با هر کس مشکلی داری بهترین استاد از نظر من است و بر عکس ! مثلآ من با شهبازی اصلآ حال نمی کنم! اما مسعودی تفرشی: خیلی خوب است. هم با سواد است . هم با اخلاق فقط یک عیب بزرگ دارد اینکه امتحاناتش خیلی سخت هستند!

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

عذر خواهی

از ساحت مقدس این وبلاگ عذر می خواهم که تا این اندازه به حضرتش بی توجه شده ام جنابعالی مستحضر هستید که حقیر چه علاقه و محبتی نسبت به شما دارم در همین لحظاتی که ما را به حضور پذیرفته اید بالغ بر ده ها موضوع جالب و قابل انتشار در کله ی این مخلص درگاه در حال غلیان و جنب و جوش است اما یارای به بند کشیدن و مکتوب کردنشان نیست بالاخره تابستان است و تعطیلی درس و بحث و فکر و اندیشه! احیانا اوضاع و احوال قاراش میش سیاسی و ضعف و بی حالی ماه مبارک هم مزید بر علت  و توجیه گر این اساعه ی ادب شده  امیدوارم که با آمدن سال تحصیلی جدید و دیدن چهره های بشاش و طالب علم، اعم از دوستان سابق و لاحق علی الخصوص اساتید مکرمه و نازنین(بدون تای تانیث) تحولی در حال و روزمان رخ دهد و دوباره قلم در دستها به رقص پایکوبی و البته چاکری بیفتد و ما را دوباره روسفید عالیجناب گرداند،ان شاءالله                       با تشکر و احترامات فائقه