۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

اصالت نمره

دیروز که برای آخرین امتحان به دانشگاه رفتم با هرکس برخورد می کردم قبل از سلام و احوال پرسی می پرسید نمره ی مقدمت چند شده ! شده بود بحث داغ روز و تقریبا همه راجع به  این موضوع  صحبت می کردند بعضی ها هم داشتن تومار امضا می کردند که تقدیم ریاست دانشکده کنند ! و جالب بود که در متن به سن بالای استاد و لزوم بازنشسته شدن امثال ایشان تاکید شده بود، که کشف رابطه منطقی سخت نمره دادن و سن بالای استاد از دیروز شدیدا جریان فکر من را به سیلان انداخته ولی تا این لحظه هیچ رابطه و فرمول معقولی به ذهن من نرسیده است ! بعضی دیگر هم دنبال ریش سفیدای کلاس افتاده بودند که با استاد صحبت کنند... و در کل از این قبیل کارهای زبونانه  ... و همه اینها در حالی انجام میشه که تا قبل از این اگر از هر کدام از دانشجوها می پرسیدی دوتا استاد خوب این ترم را نام ببرید حتما یکی از گزینه ها  دکتر واحدی بود!  ولی چرا یک شبه همه چیز تغییر کرد و به فکر بعضی خطور کرد که ایشان باید بازنشست بشوند دلیلش خیلی واضح است ، و آن هم این است که در دانشگاه اصالت با نمره است نه علم ! اگر استادی خوب و راحت نمره داد اغلب از او راضی هستند و سعی می کنند باقی واحد ها را هم با او بگذرانند اما اگر سخت گیر بود و نمره پایین به دانشجو داد و احیانا بعضی از آنها را انداخت علی القاعده ایراد دارد و باید تومارها علیه او امضا کرد.

پ.ن.1: من بعد از هر امتحان یک نمره حداقل و یک حداکثر برای خودم در نظر می گیرم که حق من همان نمره حداقل است، که دکتر واحدی  هم همین را الطفات فرموده بود.

پ.ن.2: بعضی اوقات که می بینم به عنوان یک دانشجو هیچ اختیاری در اداره امور دانشگاه ندارم خیلی ناراحت می شوم و فکرهایی از قبیل اداره دموکراتیک دانشگاه  به ذهنم خطور می کند ، اما فکرش را که می کنم می بینم اگر دانشگاه به دست دانشجوها بیفتید چه اتفاقات عجیبی می افتد، و چه قوانینی در این پارلمان وضع خواهد شد ، به خامی این فکر خنده ام می گیرد.

پ.ن.3: من هم دیگر با دکتر واحدی ، واحدی  بر نخواهم داشت !

۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

نفس راحت

حیف که از زور کم خوابی انگشتام روی کیبورد در حال تلو تلو خوردن هستند و الا ...

والا چی؟

هیچی ، یاد گرفتم وقتی تحت فشار هستم اظهار نظر نکنم،در ضمن خواب بعد از آخرین امتحان خیلی میتونه لذیذ باشه...