۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

اُنظر الی ما قال

از امام علی علیه السلام روایت است که اگر کلامی و سخنی شنیدی؛  «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» نمی گوید جستجو کن و ببین چه کسی آن را بیان کرده؛ مسلمان است یا کافر، از او خوشت می آید یا نمی آید، کت و شلوار می پوشد یا عبا و قبا. ملاک صحت و ارزش گفته های افراد شخصیت و سن و سال افراد نیست، باید ببینی چه حرفی برای گفتن دارد، حرفش راست است،یا دروغ، صحیح است یا باطل، حق است یا ناحق، اتفاقا حدیث دیگری هم از ایشان نقل است که مکمل آن است؛ «الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله» یعنی نمی توانی، نباید، احمقانه است که بخواهی حق را با شناخت افراد به دست بیاوری، حق برای خود کسی است! ارزشی دارد، که نمی توان با واسطه این و آن به آن پی برد، خود ملاک تشخیص افراد است، اول باید حق را بشناسی بعد ببینی که چه کسی آن را بیان می کند تا به این واسطه بفهمی اهل حق هست یا خیر، نه برعکس. به نظر من اگر از شیعه علی بودن همین دو حدیث را یاد بگیریم، بفهمیم و به آنها عمل کنیم، هیچ مشکل، درگیری و جهل و اختلافی نه در جامعه برایمان پیش می آمد، نه در صحنه سیاست  و نه در عرصه دانشگاه و غیره. در دنیا نمونه بودیم، هیچ کس  بی خود و بی جهت برای دیگری نمی زد، ظاهر و مرام و مسلک افراد جواز توهین و افترا به دیگران نبود، یک استاد مسلم، دردانه و نمونه حقوق را چون ریش ندارد کوچک نمی کردیم به او دروغ نمی بستیم، چون از نفوذ علمی اش در نسل جدید بی جهت می ترسیم، بی دین و ملحد و بی سواد و شارلاتان نمی نامیدیمش و برای دو روز بر تخت و کرسی نشتن این همه بی دینی نمی کردیم. یا اگر سطح اعتقادمان به علوم سنتی در حد و اندازه یک استاد بی بدیل حقوق  که هم اجازه اجتهاد دارد و هم دکترای دانشگاهی، نبود نظراتش را نادیده نمی گرفتیم، نمی گفتیم مسموع نیست، چرت و پرت می گوید، یکی دو مورد جزئی از کتابهایشان جدا نمی کردیم تا پیش این و آن نقل کنیم و ناجوانمردانه بکوبیم و خوردش کنیم، این کارها از اخلاق به دور است ناجوانمردی است، من این اواخر چند مورد دیده ام که دقیقا به خاطر شخصیت دو تن از علمای حقوق عده ای نظرات و کتابهایشان را بدون هیچ دلیل و سند موجهی آماج توهین و افترا قرار داده اند، لزومی ندارد اسمشان را ببرم ولی می بینم که بعضی از این طرف غش کرده اند و قشری از آن طرف، نمی دانم چرا؟! علم و دانش را میخواهند جناحی کنند، بدون اینکه متوجه باشند  با نادیده گرفتن و کوبیدن طرف مقابل به دست خود به دامان دهشناک دره جهل می روند و خود را از نیمی از چیزهایی که باید بدانند محروم می کنند، نظر مخالف را نمی خوانند، یا اگر بخوانند بدون تامل و برای رد کردن می خوانند، عده ای ساده را هم خام خود می کنند و با هم به این طرف و آن طرف لشکر کشی می کنند، رسما به جنگ خرد می آیند، نمی خواهند علوم سنتی صیغل بخورد یا علم جدید را مقید و بومی و منطبق با حال و روز جامعه خودمان کنیم، این طرف چشمهایشان را سفت به هم فشرده اند و می گویند؛ «این» و آن طرف نیز چشمهایشان را محکم با پارچه بسته اند و می گویند؛ «آن». نمی دانم چرا؟! کم هم نیستند اغلب دانشجو هستند و چنانچه از اسمشان پیداست مثل من دهنشان بوی شیر می دهد ولی بر خلاف من و بیشتر هم سلکهایم؛ باد دارند و خیال می کنند با دو کلمه عقد و ایقاع یاد گرفتن پروفسور و مجتهد شدند و می توانند راجع به علم  اساتید کارکشته، مبرز و آشنای حقوق هم اظهار نظر کنند، بعضی شان هم انسانهای متشخص و با سواد و حتی استاد دانشگاه هستند اما تا اسم فلان استاد و کتابهایش می آید چنان تحقیر آمیز برخورد می کنند که گوئی درباره دشمنشان صحبت می کنند، حال آنکه کسی  که سنگش را به سینه می کوبند شاید اعتبار، رتبه علمی و تالیفاتش به یک بیستم این استاد هم نرسد، نه کتابهایش را درست و حسابی خوانده اند و نه حظی از کلاسهایش برده اند ولی مثل آب خوردن می کوبندش، این طور هم نیست که بگویند فلانی  آنجا اشتباه کرده و دلیل بیاورند و عاقلانه ردش کنند این که ایرادی ندارد بلکه نشان از سواد و قدرت استدلال ایشان و استاد مرجع و محبوبشان است، مشکل اینجاست که کلی صحبت می کنند و با یکی دو مثال تمام ارزش و تالیفات او را زیر سوال می برند و شخصیتش را به کلی خورد و لگد مال می کنند، تابلو هم است که دلیل این کارهایشان اختلاف مسلک و مرامی است که با آن استاد دارند، یعنی اول دیده اند که فلانی چه جور آدمی است، چه تیپی است چه اعتقاداتی دارد و بعد مقلد آثار علمی او شده اند، از همان اول دنبال «من قال» بوده اند نه «ما قال»  بدون اینکه «حق» را جستجو کنند و بشناسند یکسره سراغ «الرجال» ی رفتند که دوست داشتند حق و علم را تنها از آنها بشنوند، و طبعا علاوه بر اینکه ضرر می کنند و تا ابد جاهل و نادان باقی می مانند، اعصاب خیل کثیری از طرفداران و کسانی که با کتابهای هر دو طرف زندگی می کنند و آثار هر دو را دوست دارند و بر روی چشم می گذارند را نیز خورد و داغان می کنند،....

۵ نظر:

  1. برادر عزیزم
    سلام بر شما
    ... این نکته از جمله بدیهیات عقلی است که امیرالمومنین(ع) هم بر آن تاکید کرده اند و ارزش آنرا دو چندان کرده اند.... {فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه} این هم موید قرآنی آن.
    یک نکته ای را خدمت شما عرض کنم و آن اینکه این بیماری، بیش از رشته های دیگر میان حقوقیها بسیار بیشتر و عمیق تر است. از یکسو "خودبرتربینی" شدید میان جماعت هم رشته ما وجود دارد، و از سوی دیگر "تعارفات" بی موردی در روابط میان اساتید و صاحبان رای مشاهده می شود که موجب پذیرفتن بی دلیل برخی نظرات می شود (آنگونه که در مورد دکتر کاتوزیان مشاهده می شود). هر دو، بیماری است. ما باید اول از همه این درد را احساس کنیم و بعد به فکر درمان باشیم.
    این نقدهای بی پروا، گاه برای اثبات خود است؛ اینکه من خیلی برتر هستم و ...گاه از روی جهل است و اینکه نفهمیده اند که آن نویسنده چه گفته است! و گاه -پناه بر خدا- از روی حسادت است.
    من خودم شخصا خیلی از این بیماری گریزانم و کوشش کرده ام در کلاس درس از این مساله دوری کنم. گاه دانشجوی کارشناسی با ذهن بکر و خلاق خود نکاتی را مطرح می کند که هیچ اندیشمند و فقیهی به آن اشاره نکرده است. خود دانشجو، به دلیل کم دانشی اش نمی داند چه می گوید! من که در آن زمینه مطالعه داشته ام می فهمم چه نکته ای را گفته است...

    موفق باشید

    پاسخحذف
  2. سلام بچه ها تازه گیها به پدر علم حقوق و حقوقدانان در یک وبلاگی به نام ساده ساز توهین شده است خواهشا به این وبلاگ رفته واز استاد دفاع نمایید . باتشکرادرس وبلاگ : www.sadesaz.blogfa.com

    پاسخحذف
  3. این مشکل در همه جامعه هست نه تنها در جامه حقوقی ولی متاسفانه در جامعه حقوق این مشکلات به شکل بسیار زیاد تری وجود داره و امیدی هم برای اصلاح نیست

    پاسخحذف
  4. با سلام
    از اینکه مشاهده می کنیم که دانشجویان، فقط به خواندن کتابهای درسی اکتفا نمی کنند و در کنار آن به فعالیتهای پژوهی و خارج از کلاس درس هم می پردازند بسیار خرسندیم.
    ما جمعی از دانشجویان رشته حقوق دانشگاه آزاد رامهرمز هم اقدام به نوشتن وبلاگی نموده ایم. باعث خوشحالی ما است که به بی بها وبلاگ ما هم سری بزنید.
    ضمناً نظر شما دوستان گرامی در مورد وبلاگ برای ما بسیار مهم محسوب می شود. لطفاً ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید.
    با تشکر

    پاسخحذف
  5. انسان شناسی هم از مسائل جدید مطروحه در حقوق می باشد.امیدواریم این بحث نیز جای خودرا پیداکند.

    پاسخحذف