۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

ای کاش

می خواهم در این پست به سبک تدریس دکتر سرخوش انتقاد کنم! ایرادم هم شخصی نیست، زیرا خودم نه اینکه مشکلی با این روش ندارم بلکه دقایقی که ایشان ریز در مسائل فقهی و اصولی می شوند لذت هم می برم، البته غیر از من هم کسانی هستند که گیج نمی شوند و از ابتدا تا انتها سراپا گوش هستند و نکات و مطالبی که ایشان محققانه برایمان بیان می کنند را به بند قلم و دفتر می کشند ولی نمی شناسم کسی را که تا پایان ترم و قبل از کنکور به فکر خواندن مطالب فراوان باقی مانده از کتاب لمعه شهید اول باشد، مباحثی که با  سبک ایشان هیچ بنی بشری حتی اگر قصد آن را هم داشته باشد، نمی تواند در شانزده جلسه آنها را به اتمام برساند! میدانید به نظر من حتی فقها هم با این روش فقه نمی گویند حتی در دروس خارج فقه! گمانم آقای ولایی می گفت؛ یک دوره درس خارج فقه ده سال به طول می انجامد، در کنارش هم خارج اصول می گویند یعنی آن را قاطی فقه نمی کنند! فقط به آن استناد می کنند چون در غیر اینصورت احتمالا ده سال تبدیل به بیست سال می شد و حتما همه قبول دارید که بیست سال یک عمر است! چنانچه ده سال هم! خوب حالا وقتی استاد سرخوش برای وارد کردن یک انتقاد به علامه حلی و شهید ثانی و به منظور تفهیم متن «شرح لمعه» و قطعا از روی دلسوزی و احساس تکلیف یک جلسه و سی دقیقه از وقت محدود خود را به بیان «اصول عملیه» می پردازند تا آخر را بروید که ما تا پایان این ترم چه مقدار از لمعه را قرار است بخوانیم، البته در اصل ایشان می خواستند بگوید چرا روایتی ضعیف مجرای رجوع علامه حلی به اصالت البرائه شده  و واقعا در حد تیم ملی یا حتی دسته برتر لیگ حرفه ای اسپانیا موسوم به لالیگا کولاک کردند ولی خوب در دانشگاه اصلی داریم به نام «اصالة النمره» نمره اصل است، دانشجو متکی به نمره است! و از آنجائی که بی انصافی محض است استاد از چیزهائی که درس نداده امتحان بگیرد و الحمدلله اساتید از جمله جناب دکتر سرخوش هم همین رویه را اعمال می کنند، دانشجو هم هچ گاه به خود زحمت نمی دهد مطالبی را که برای امتحان لازم نیست و استاد درس نداده «خودش» مطالعه کند و یاد بگیرد، حتی طرح مباحثه هم جواب نمی دهد! نهایتا دو یا سه بار بچه ها دور هم جمع می شوند و چند صفحه از کتاب تبصرة المتعلمین را می خوانند و فهمیده یا نفهمیده رد می شوند و میروند، این نهایت داستان است، واقعیت است! تازه اگر هم کسی واقعا مشتاق مباحثه باشد این ترتیبی که استاد بر اساس صفحات مشخص کرده تمام انگیزه هایش را می کشد، ممکن است کسی فقط یک ترم با ایشان کلاس داشته باشد حالا مجبور است مطالبی را بخواند که نه مقدماتش را می داند و نه مؤخراتش را قرار است بداند! باز اگر قرار بود همین مباحثی که استاد درس می دهد را مباحثه کنیم چنانچه رویه معمول و متداول هم همین است اندکی انگیزه در بچه ها به وجود می آمد ولی متاسفانه اینطور هم نیست،...، خوب حالا نتیجه مشخص است، یک ترم خرامان خرامان می آییم و می رویم و در پایان چند صفحه از کتاب را می خوانیم، شیر فهم می شویم و امتحان می دهیم و می رویم پی کارمان! حالا با باقی آن چه کار کنیم؟ این همه از کتاب باقی مانده! عربی بچه ها هم که ماشاالله در حد واویلاست! خوب، آیا لازم نیست یاد بگیریم؟ آیا قرار نبود بخوانیم؟ یا قرار بود ولی به دردمان نمی خورد؟ به نظر من سبک و سیاق تدریس دکتر سرخوش با دوره ی کارشناسی تناسبی ندارد، این متد باید در کارشناسی ارشد و دکتری اعمال و اجرا شود آن هم تازه به سبک همان فقهای پیش کسوت! نه اینکه در کلاس فقه، اصول بگوئیم و در کلاس اصول، فقه! البته من در آن حدی نیستم که برای استاد تعیین تکلیف کنم، مقام من اینجا شاگردی است که ایستاده و «ان قلتی» به استاد می کند، بلاخره استاد هم دلیل و حرف و سندی برای خود دارد که ممکن است من را قانع کند، ولی به نظرم هدف از تفکیک دروس هم همین بوده، عده ای جمع شده اند و گفته اند در دوره کارشناسی این تعداد واحد متون فقه و این تعداد اصول لازم است، شرح لمعه را هم گفته اند در کارشناسی ارشد تدریس شود، نه به قول استاد مدنی در لیسان! فرض کنید یک نفر یا چند نفر اصول عملیه را این هفته در کلاس ما بلد بودند، حالا چرا باید این همه از وقت خود را صرف تحصیل حاصل و شنیدن تکرار مکررات کنند؟ یا فرض کنید که باقی اساتید هم از همین روش پیروی می کردند و هر مبحث را تا هفتاد بطن باز و موشکافی می کردند، طبیعتا هیچ استادی نمی توانست با این روش «تمامی» مطالب لازم و ضروری را به شاگردانش منتقل کند و خوب مشخص است که چه وضعیتی پیش می آمد... با این توضیحات، من به شخصه با اینکه تمام سعی ام را می کنم که تمام مباحث جا افتاده از لمعه را همراه با شرح لمعه و احیانا نوارهای آقای وجدانی تکمیل کنم ولی بعید است دیگر با استاد سرخوش کلاس بردارم، البته اگر رویه ی دیگرشان مبنی بر نپذیرفتن مهمان را عوض کنند قطعا افتخار شاگردی ایشان را از دست نخواهم داد و کلاسهای خوب ایشان را به عنوان مهمان شرکت می کنم ولی فعلا برای دوره کارشناسی به دنبال استادی می گردم که «متن کامل کتاب» را درس و شرح بدهد، چیزی شبیه دو استاد مدنی 3 ترم قبلمان، جزوه ای که از هر کدامشان نوشتم حدود صدو پنجاه صفحه و جمعا سیصد صفحه می شد! جزوه ای که طبعا شامل قسمتی از مطالب و مباحث مطرح شده در کلاس بود! البته قصد قیاس ندارم، در متون فقه بیشتر باید حاشیه نویس بود تا جزوه نویس  ولی با اینکه کلاس ایشان در همین حد هم خیلی پربارتر از کلاس ترم پیشمان است که در آن استاد محترمه، موفق به تکمیل کل کتاب شد این روش با چیزی که من به دنبالش هستم همخوانی ندارد.،... حیف!..، کاش...، ای کاش! چه قدر... واقعا چه قدر خوب می شد اگر دکتر سرخوش با این معلومات، احساس تکلیف و فن بیانی که دارد از مطالب اضافی و خارج از ظرفیت لازم کلاس و دوره کارشناسی می زد و کتاب را تمام و کمال درس می داد. حتی شک ندارم برای خود استاد هم هیچ لذتی بالاتر از این نیست که ببیند شاگردانش با علمی که او واسطه ی انتقالش به سینه آنها بوده به راحتی با تست های کنکور ارشد دست و پنجه نرم می کنند و وارد مقاطع بالاتر و حتی وکالت، قضاوت و کارحقوقی می شوند و پیرو آن حقی را بر کرسی مجلّل و مکرّم عدالت می نشانند، غایتی که با این روش، من حداقل به وجه اتم واحسن، امیدی به وصول آن ندارم.

۲۷ نظر:

  1. متاسفانه بچه های ارشد حقوق جزا هم در زمینه درس متون فقه جزایی همین ایرادات را به ایشان وارد کردند کهالبته ایشان این نوع تدریس را بهترین نوع تدریس میداند و جالب اینجاست که در پایان ترم از بین مباحث زیاده جزایی شرح لمعه فقط بخش کمی از کتاب سرقت تدریس شد آنهم آمیخته به اصول و دعاوی بین شهید اول و شهید ثانی و برای دانشجویان در طلب نمره با کمال تاسف عرض کنم که امتحان پایان ترم ایشان تستی و با نمره منفی برای هر تست میباشد

    پاسخحذف
  2. سلام

    سياوش جان مباحثه كردي ؟؟؟؟ ( هيزم جهنم داغه ها !!!!)

    مشخص شد كه موضع خودت را معين كردي و فقط از نوع تدريس اين استاد والا مقام (!) انتقاد كردي با اين كه ميدانم حرف دلت نيست ولي اگر اجازه بدهي ما هم انتقاداتي داشته باشيم !
    خوشبختانه يا متاسفانه از اين جماعت اساتيد خود بزرگ بين(!) كه مرتبا از 90 دقيقه كلاسي كه در اختيار دارند 92 دقيقه آنرا به تعريف و تمجيد از خود مي پردازند كه من ال هستم و بل هستم و فلان هستم و فلان كار را كرده ام و يا فلان استاد مثل من نيست يا فلان استاد بي سواد است يا اينكه قدر بدانيد با من كلاس داريد استاد هاي ديگر دياسپام هستند و من علامه حلي را اصلا قبول ندارم (!) و الي ماشاءالله در دانشگاه ما كم نيست ( البته بماند كه اكثر قريب به اتفاق فرمايشاتشان لاف زني از نوع مدرنش است و دانشجو بيچاره هم جرات حرف زدن ندارد يا اگر هم حرف بزند خودت ميداني آخر ترم چه به سرش مي آيد )
    راستش من از يكي از اساتيد هيات علمي دانشگاه الزهرا ( دانشگاه ديگري كه اين عزيز بزرگوار در آنجا تدريس ميكنند ) در مورد جناب آقاي دكتر سرخوش سوالاتي كردم بدون در نظر گرفتن فاكتور هايي كه من از آقاي سرخوش به ايشان گفتم سريعا گفتند " همون كسي كه همش از خودش تعريف ميكنه ! "
    منكر اين امر كه تعريف كردن خوب است نيستم ( البته اگر جنبه چاپلوسي را به خود نگيرد ) اما تعريف كردن آن هم از خود چقدر ؟ يك جلسه ؟ يك هفته ؟ يك ماه ؟ يك ترم ؟
    راستش چه فروتني چه خود بزرگ بيني از حدش بيشتر شود ديگر لوس شده و آن بازدهي را كه بايد در درس ايجاد انگيزه براي دانشجو كند را از دست ميدهد.
    همه اينها به كنار اين استاد عزيز هنوز توانايي درك اين موضوع را ندارند كه ميان شوخي و ترور شخصيت تفاوت بسياري وجود دارد و مرتبا اين كار را در كلاس انجام ميدهند حال اگر به نسبت استاد و شاگردي و سن و سال ايشان توجه كرده باشي و پاسخ ندهي شخصيتت به شدت زير سوال ميرود و ايشان هم مرتبا آن را تكرار ميكنند ولي اگر جواني كني و جواب بدهي سريعا عذرتان را از كلاس ميخواهند.
    بماند كه هركس به فراخور شخصيتي كه دارد اين موضوع را براي خود حل ميكند(!) اما از حق هم اگر دور نشويم كلاس ايشان و سبك تدريسشان به گونه اي در مقايسه با اساتيد ديگر قابل توجه است (!!!)

    او ندارد روی سر [Deleted]

    پاسخحذف
  3. سلام

    راستش را همه تان بخواهيد من از ايشان راضي بودم! اصولآ من از هر كس كه خوب حرف مي زند راضي هستم!

    ببينيد اين را مي پذيرم كه بخشي از وقت براي اين مي رفت كه گفته شود ديگران مي گويند:

    البيع يعني بيع !

    ولي واقعآ بنده ي خدا موقع درس دادن تمام توانش را مي گذاشت... بارها پيش مي آمد كه درس را با چنان شور و هيجان و صداي بلندي تدريس مي كرد كه صدايش مي گرفت... چه كسي در اين دور و زمانه اين طور تدريس مي كند؟!

    احيانآ يك استاد مدني 5 سراغ نداريد كه 90 دقيقه از روي صندلي با صدايي شبيه لالايي تدريس كند... كه 70 درصد دانشجويانش به خواب بروند؟!! و 100 درصد دانشجويان او را ديازپام خطاب كنند؟!!

    من سراغ دارم!

    در حقوق بين الملل هم كه قربان دانشكده مان بروم چيزي كه دارد استاد خواب آور !

    در همين زمينه متون و اصول فقه چه؟ كلاس جناب سرخودش حد اقل اين حسن را دارد كه دانشجو با كلاس همراه است و درس را گوش مي كند... استاد توان جذب دانشجو را دارد...

    بار علمي خوبي هم دارد... حسن بزرگي كه كلاس آقاي سرخوش دارد تاكيد بر تلفظ درست كلمات است كه در كمتر كلاسي به اين شكل ديده مي شود...

    يادش به خير مدني 1 ما با استادي به نام گت بابايي بود... شايد 50 درصد كلمات را اشتباه تلفظ مي كردند...

    مثلآ مولّي عليه را : مولا عليه تلفظ مي كرد... و اين طور بگويم كه اصولآ 90 درصد كلمات را غلط مي گفتند!

    ما هم كه اصطلاحي حقوقي آن زمان نشنيده بوديم همه را تا آنجايي كه مي شد غلط ياد گرفتيم... تا ترم هاي بعد كه كم كم اساتيد بهتري نصيبمان شدند...

    پاسخحذف
  4. توضيح ! تفاوت ميان 50 درصد و 90 درصد عمدي است!

    رجوع كنيد به حافظه دانشجويان ايشان ... زيرا بعد از تذكر دانشجويان مي فرمودند: در حقوق 50 درصد كلمات تلفظ واحد دارند! بقيه تابع نظر علماست!!!!!

    پاسخحذف
  5. يادم است همين مولّي عليه را يك روز به ايشان گفتم! ايشان هم فرمودند: اگر دنبال تلفظ باشيد كه هر كلمه چهار پنج تلفظ دارد!!!!!!!
    هر حقوقداني يكي اش را مي پذيرد!!!!

    در اين دانشكده هيچ وقت نفهميدم 3 نفر چه طور به درجه استادي رسيده اند! من كه هيچ ... هيچ كس نفهميد...

    پاسخحذف
  6. این شعری که آخر نوشتی رو باید سانسور میکردم! البته استدلال تو درست بود؛ توی دانشگاه گفتی تیکه هایی که ایشون به بچه ها میندازه بدتر از اینه، و علی القاعده چون ایشون انتظار داره بچه ها از این تیکه ها ناراحت نشن خودش هم احیانا اگر این شعر را خواند نباید ناراحت بشه!... ولی خوب چون اینجا یکمی عمومی تر از کلاس درسه بهتره این کل کل ها رو بزاریم برای همون چهار دیواری....
    راستی، آره سعید جان، مباحثه کردم، هر جلسه استاد میپرسه ولی هرچی میگم مباحثه میکنم باور نمیکنه! نمیدونم چرا اصل رو میزاره بر سوء ظن!...

    پاسخحذف
  7. عجب! حیف که سعادت درک حضور ایشون رو نداشتیم! عجب موضوع داغی میشد برای وبلاگ :)

    پاسخحذف
  8. سلام
    عربی استاد خوبه، همین که گاهی شعر های ابن مالک رو با اون آهنگ عجیب میخونه معلومه توی این زمینه کار کرده ولی در مورد بار علمی که اشاره کردی اینو بگم که تا حالا همه ی ایراداتی که به شهید اول و ثانی و غیره گرفته به نظرم ناموجه اومده، نمیچرخن! نمیدونم چرا ؟! حرفهای اونها خیلی قشنگ تر و مبنائی تر از آقای سرخوشه... ولی همینکه کلاس علمی و استدلالیه خوبه، راضی ام

    پاسخحذف
  9. من فکر می کردم این روش توی ارشد جواب میده!

    پاسخحذف
  10. چيزي از دست نداده اي! همين الان هم اگر دور و بر خود را خوب ببيني هستند افراداي اينچنين ... حالا شايد با غلظت كمتر...

    پاسخحذف
  11. افراد صحيح است و اشتباه تايپي است! والا كدام بي سوادي كلمه افراد را كه مرغ پخته هم مي داند جمع است ، جمع مي بندد؟!

    پاسخحذف
  12. سلام رفیق
    یک سوالی من برایم پیش آمده و آن هم اینکه جناب دادستان سابق تهران علی الظاهر و به حکایت سایت دانشگاه شما ، عضو هیئت علمی ست ، آیا تاکنون با وی درس داشته اید ؟ چه جور وی را تحمل می کنید ؟

    پاسخحذف
  13. باشه سياوش جان سانسور كن ولي خود ايشون هم اگه اين مطلب رو بخونند مطمئنا همچين جوابي خواهند داد

    ز دست اين سياوش اي هوارا / كلافه كرده با وبلاگ ما را

    ز دست شاعرانش داد و بيداد / به كلي آبرويم داده بر بــاد

    اگـــر نمــره ندادم مـــن ببخشيــــد
    [Deleted]
    به جان هر كه او را دوست داريد / دگر اسم مرا اينجا نيـــاريــــــد

    بازم سانسور ميكني ؟

    پاسخحذف
  14. باز تو تيغ سانسورت رو بيرون آوردي ؟

    پاسخحذف
  15. تاحالا با جناب سرخوش کلاس نداشتم.نمی دانم از خوش سعادتیست یا کم سعادتی..

    پاسخحذف
  16. سلام
    بله اینجا تدریس می کنند ولی چون تا به حال کلاسی با ایشان نداشته ام بحث تحمل، مثل قضیه سالبه به انتفاء موضوع می ماند، اما اغلب بچه ها مشکلی با نحوه ی کلاس داری و تدریس ایشان ندارند بلکه از این جهت که معروف است خوب نمره می دهد مشتریان زیاد و پر و پا قرصی هم دارند

    پاسخحذف
  17. ایشون «اصولا» استاد خوبیه، فقط غیر از ایرادی که در متن وبلاگ ذکر کردم گاهی زیادی با بچه ها خودمونی می شوند، کافی است چیزی از کسی دست بگیرد تا آخر ترم هی تکرار می کند، بعضی ها هم چون بنا به مقام استادی و نیاز آخر ترم نمی توانند با استاد کل کل کنند شاکی می شوند، ولی دختر ها را بعید می دانم مشکلی از این جهات با ایشان داشته باشند

    پاسخحذف
  18. دلمون خوش بود يه نفر تو اين دانشگاه حرفهاي مارو ميتونه برسونه به گوش همه تو هم كه محافظ كار دراومدي
    دلم ميخواد يه بار منو تو كلاسش راه بده اين آقاي دكتر تا ببينه من جلو روش اين شعرا رو براي بچه ها ميخونم يا نه تو از چي ترس داري الله و اعلم

    پاسخحذف
  19. کمترپیش اومد باایشون مشکلی داشته باشیم.متون فقه 3باهاشون داشتم عالی بودند.انتقال انبوهی از اطلاعات در هر ساعت درسی.کلاسشان بازدهی بالایی داشت.ولی....مثله هراستادی کمی قابل انتقاد است و طبیعیست ! که وارد نمی شویم.

    پاسخحذف
  20. سلام
    هر استادی روشی دارد. و می توانیم از این منظر نگاه کنیم که استاد علاوه بر معرفی منابع روش استدلال و تدریس و فهم مطلب رو هم به ما نشان می دهد و مارا از این موارد آگاه می کند. استاد سرخوش عمیق درس می دهد ولی با حاشیه ی بسیار.اگر حاشیه صحبت هایشان را کمتر نمایند به قطع بهره کلاسشان هم بیشتر خواهد شد.
    و باز هم بار بر دوش دانشجویی است که باید بخواند و خودش را به خواب زده (ایم)

    پاسخحذف
  21. فراموش کردم نکته ای رو اضافه کنم.استاد سرخوش تستی امتحان می گیرند و خوب هم نمره می دهند و چون اصول را خوب می دانند و به آن آگاهند، اصالة النمره را نیز فراموش نمی کنند.

    پاسخحذف
  22. سلام سیاوش.تا حالا دکتر سرخوش شده بهت گیر بده؟؟؟ 1ترم تمام هر 5 دقیقه یه تیکه آبدار بهت بندازه که بخوای با مشت بزنی تو سرش؟ نه نشده اما 1ترم منو بیچاره کرد اینقدر تیکه مینداخت.البته من جوابشو می دادم و وضع بدتر میشد. هر سری نمیذاره کسی کناره مابشینه چون با ما لجه. به نظر من اگر هم محتویات تدریسش خوب باشه اما روح بزرگی نداره .

    پاسخحذف
  23. سلام احمد جان
    حالا این دفعه رو به خاطر ریش سفید من و «حق» استادی دکتر کوتاه بیا ;)
    راستش من هم به تیکه هائی که استاد به بچه ها میندازه انتقاد دارم، لزومی نداره استاد بی جهت وجهه خودش رو پیش بعضی ها خراب کنه ولی در این که استاد قصد خاصی از این تیکه ها نداره تقریبا مطمئنم ...

    پاسخحذف
  24. این قصه سر دراز دارد اما چشم به خاطر گل روی تو سعی میکنم جواب تیکه هاشو ندم . در مرد قصد داشتنش حرفی ندارم اما تیکه انداختن ۱ بار قشنگه که جو کلاس عوض شه اما بیش از حد ادامه دادنش جالب نیست. مباحثه کردی پسرم جهنم داغه ها ؟؟؟؟

    پاسخحذف