۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

یازده...!

من واقعا علت تعریف های بعضی از دانشجوها را از جناب آقای دکتر صدیق نمی دانم ، اینکه ایشان آدم باسوادی هستند و برای نظارت بر پیمان نامه های بین المللی یا هر علت دیگری از طرف وزارت امور خارجه ماموریت پیدا می کنند و انگلیسی را هم مثل زبان فارسی با لهجه ی خاص و شمرده شمره می توانند صحبت کنند، دوستانی هم در فرنگ دارند که گاهی اوقات سر کلاس درس به ایشان زنگ می زنند و هزار بعد دیگر از امتیازات شخصیتی اصلا دلیل نمی شود که ایشان استاد خوبی باشند،به نظر من اگر بخواهیم به ایشان نمره ای بدهیم بیش از یازده نمی توانیم بدهیم ،ایشان اگرچه اطلاعات خوب و دقیقی در زمینه ی حقوق بین الملل دارند ولی اگر در موردشان سوال نکنی ایشان هم فراموش می کنند که وظیفه ی بازگوئی آنها را بر دوش دارند و بعد از نیم ساعت یا حداکثر چهل و پنج دقیقه می بینی که سر و ته درس را به هم می رسانند و مشغول تماشا کردن دانشجویان می شوند، باز اگر روش تدریسشان طوری بود که باعث هیجان و به حرکت درآوردن ذهن ها می شد قطعا سوالهای دانشجویان این کمبود را کمی جبران می کرد ولی متاسفانه درحالت عادی هیچ انگیزیزه ای را برای یادگیری و گوش دادن نمی توانند به وجود بیاورند تا جائی که بعضی خوابیدن یا با موبایل بازی کردن را به نگاه کردن به صورت استاد ترجیح می دهند ! به نظرم تنها راه استفاده از علم دکتر صدیق پیش مطالعه و تسلط قبلی روی درس است که تاحدودی اشتیاق گوش دادن به لحن یکنواخت و سبک خشک ایشان را ممکن می سازد و این امکان را برای دانشجو فراهم می سازد تا سوالات از پیش به وجود آمده را از ایشان سوال کند آقای صدیق هم از این سوالات با روی خوش استقبال می کنند چون به کرات دیده ام که تنها موضوعی که باعث بالارفتن صدا و تحرک قدوم و گشادگی روی ایشان می شود همین سوالهائی است که درطول درس از ایشان پرسیده می شود و این خود غنیمت بزرگیست.

۴ نظر:

  1. اينكه اقاي صديق نياز اساسي به يك مترجم دارن ...امري بديهيه!!!
    اما يك اصلي در دانشگاه ما وجود داره كه اقاي صديق در اجراش پيشكسوتند.
    در اين اصل كلا چند چيز به هم هيچ ربطي ندارن
    1.حرف هاي سر كلاس استاد ميگن به كتاب و جزوه ي معرفي شده هيچ ربطي نداره!
    2.امتحاني گرفته ميشه به حرف هاي استاد و كتاب و جزوه هيچ ربطي نداره!
    3.نمره اي كه داده ميشه به امتحاني كه شما دادين هيچ ربطي نداره!

    پاسخحذف
  2. هیچ وقت فکر نمیکردم دلم برای کلاس های تقریبا سردش تنگ بشه . به اضافه ی همون نگاه های خیره و لهجه ی بامزش ( که آخر هم موفق نشدم بفهمم کجاییه) که وقتی انگلیسی هم میخوند بامزه تر هم میشد . و البته گاه و بی گاه گوشزد کردن تمدن ایران باستان و ادب هخامنشیان به دانشجوهای " بی ادب" و تشبیه ایشان به قوم " تتر " یا تاتار
    پوه...

    پاسخحذف
  3. سلام
    ممنون از اینکه سری به من زدید.سعی می کنم هر روز مطلبی بگذارم ،البته به غیر از جمعه ها...این روزها انگیزه ای برای هیچ کاری نیست .نه خواندن نه نوشتن نه زنده ماندن نه مردن حتی انگیزه ای برای انگیزه داشتن هم وجود نداره..پرده ای تیره مقابلمان ایستاده تا از آینده وحوادث آن بی خبر باشیم و این بی خبری، نهال یاس و نا امیدی را در وجودمان به درخت های شکسته و باغی بی برگ تبدیل کرده ..

    امیدوارم دانشگاه هرچه زود تر شروع بشه و کمی سرگرم بشیم..

    بازم ممنون که سر زدید...روزها به کام

    پاسخحذف
  4. اینجوری که شما گفتی احسان جان دل منم براش تنگ شد...

    پاسخحذف